نوریما
خوب من دیگه میرم
هایجین:منم فردا میام سر تمرینات^_^
چه خوب پس خودتو اماده کن چون میخای بامن تنیس بازی کنی
هایجی:باعث افتخارم
پس بای من باید برم سیچی نگران میشه
هایجین:بازم بیا اینجا
باشه البته اگه سیچی اجازه بده
تق تق
کسی هست درو باز کنه
سیچی:بیا بالا
اومدم
وای به به چه بویی
سیچی:بوی غذا میاد
نوریما:پف پف چه بوی گندی
سیچی: زد حال نزن دیگه
نوریما:نه خیر تو غذا درست کردن بلد نیستی
سیچی:بلدم از توام بهتر بلدم
نوریما:بااااااااااااااااااااااا مننننننننننننننننننننن بهث نکن
سیچی:خوب خوب بیا بالا میبینیم انگشتاتم می خوری
نوریما:میبینیم
غذارو بکش دیگه
سیچی:بصبر
اف
چه نازی میکشه
تو دلم گفتم به به عجب غذایی عالی بود
سیچی:چه طور بود خانم خانما
بدک نبود
سچی:نظر نو اینه حالا برو بخاب
هاااااااااااااااااااااااااااااااام باشه پس تو ظرف هارو بشور
من میرم بخابم
رفتم رو تخت خوابم دراز کشیدم و خابم برد
بچه ها این دفعه کم نوشتم قول غیرتی میدم
که دفعه ی بعد زیاد بنویسم
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:ممنونم
پاسخ:ممنون اومدم